بسیار سفر باید تا پخته شود خامی

صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی

دو هفته تا عید‌ نوروز یک‌ هزار سیصد و هشتاد و نه باقی مونده بود و کم کم همه آماده می‌شدن برای خانه‌تکانی عید و از انجایی که ما تاز به خونه جدید نقل مکان کرده بودیم از این آیین و رسم دیرین استقبال از نوروز معاف شدیم.
یک رسم کن که از قدیم بین ایرانی‌ها رسم بوده و هست پوشیدن لباس نو و خرید لباس نو برای عیدنوروز هست که با تورم شدید امسال قیمت‌ها خیلی بالا بود و بنظرم با دقت بیشتری باید خرید می‌کردیم.
مثل خانه‌تکانی از خرید عید معاف نشدیم و اتفاقا به جهت اینکه خانه‌تکانی نداشتیم درنتیجه وقت آزاد بیشتری داشتیم که در جهت خرید استفاده شد. و در آخر تصمیم گرفتیم قبل از سال تحویل چون چندباری سوگند‌خانم گفته بود دوچرخه می‌خوام،دوچرخه برای سوگندخانم بخریم. یک روز بعدازظهر خانوادگی رفتیم گمرک و به سلیقه خود سوگندخانم اون دوچرخه‌ای که دوست داشت انتخاب کرد.
چند روزی بیشتر تا عید نوروز نموده بود و خودمون آماده میکردیم برای جشن گرفتن این عید باستانی ایران‌ زمین و ساعت ۱ و ۲۸ دقیقه و ۲۷ ثانیه روز پنج شنبه ۱ فروردین ۱۳۹۸ سال تحویل شد و آغاز سال نوی ایرانی یکی از کهن‌ترین جشن‌های به جامانده از دوران ایران باستان دورهم جشن کرفتیم.

گشت گرداگرد مهر تابناک،ایران زمین

روز نو آمد و شد شادی برون زندر کمین

ای تو یزدان، ای تو گرداننده ی مهر و سپهر

برترینش کن این گاه و این زمین

تعطیلات عید نوروز زمان مناسبی برای مسافرت می‌تونه باشه البته به نظر من بهترین زمان مسافرت فصل پاییز که هوا سرد زمستان هنوز از راه نرسیده، هوا خنک و خیلی دلچسب هست. مهمتر از همه فصل خلوتی برای مسافرت و انبوه گردشگران به خانه برگشتند و جاذبه‌های گردشگری از قبیل پارک های ملی، تفریحگاه های ساحلی، شهربازی‌ها و… همه و همه به علت خلوتی به هیجان سفر در این فصل اضافه می‌کند و از نظر هزینه‌ای نیز به صرفه است چون سفر کردن در فصل‌های خلوت سال قیمت هتل‌ها و مراکز تفریحی بسیار پایین است و حراج‌های فوق العاده‌ی فروشگاه‌ها در هر گوشه از شهر دیده می شود اما با مشغله کاری این‌ روزها سفر در فصل‌های خلوت سال برنامه‌ریزی بیشتری می‌خواد و شاید این برنامه‌ریزی برای خانواده‌ها سخت‌تر باشه و بیشتر گردشگران حرفه ای این زمان انتخاب می‌کنند.
سفر در نوروز با همه شلوغی که داره اما جذابیت خاص خودش داره آب و هوای عالی و طبیعت زیبا واقعا سفر لذت‌بخش میکنه.

نوروز امسال تصمیم گرفتیم برای مسافرت جایی انتخاب بکنیم که قبلا به اونجا سفر نکرده باشیم یک تجربه کاملا جدید، شهر مورد نظر انتخاب کردیم و البته برنامه‌ریزی کردیم و قبل مسافرت تمام مسیرهای سفر چک کردیم مکان‌های گردشگری در مسیر انتخاب کردیم چون می‌خواستیم از زمان بیشترین استفاده ببریم سعی کردیم در اولین فرصت حرکت کنیم.

تاریخ ۱۳۹۸/۰۱/۰۸ تعطیلات آغاز شد ساعت ۱۸ از سرکار اومدم خانه و چون وسایل از قبل برای مسافرت آماده کرده بودیم همون زمان استارت مسافرت زدیم و با نام خدا حرکت کردیم.

مسیر تا کاشان ادامه دادیم و بعد از کاشان اولین استراحت‌گاه برای استراحت و شام توقف کردیم و بعد صرف شام به حرکت خودمون ادامه دادیم که به شهر تاریخی و منحصربه‌فرد یزد رسیدیم اولین استراحت‌گاه که رسیدیم توقف کردیم پارک تمیزی بود که امکانات خوبی از جمله ایستگاه نیروی انتظامی داشت شب نسبتا سردی بود اما به دلیل خستگی خواب خوبی داشتیم صبح زود بیدار شدیم اول برای صبحانه خرید کردیم و حرکت کردیم که هم از شهر دیدن کرده باشیم و هم مکان مناسبی برای میل‌کردن صبحانه پیدا کنیم یزد یکی از زیباترین شهرهای خشتی دنیا است و جالب بدانید شهر یزد درست در مرکز ایران قرار گرفته است شهر یزد جاذبه‌های گردشگری زیادی داره میدان و مسجد امیرچخماق، باغ دولت‌آباد و بلندترین بادگیر دنیا، خانه لاری‌ها، موزه آب(خانه کلاهدوز ها)، آتشکده بهرام (ورهرام) و…

برای میل صبحانه باغ دولت‌آباد یزد را انتخاب کردیم بلیط تهیه کردیم و وارد باغ شدیم سرسبزی درختان سربه‌فلک کشیده و صدای آب اولین چیزی بود که نظرم به خودش جلب کرد باغ زیبا و تماشایی که بلندترین بادگیر دنیا در خود جای داده است بعد از میل صبحانه و چرخی در باغ و بادگیر از باغ خارج شدیم چند دوری در شهر یزد زدیم و به سفر ادامه دادیم.

مسیر با طی مسافت حدودا ۲۶۰ کیلومتر و عبور از شهر و روستای مهریز، انار و بیاض تا شهر پسته ادامه دادیم موقع ناهار بود که به شهرستان رفسنجان رسیدیم. رفسنجان شهری قدیمی در شمال غرب کرمان  است. این شهر از بهترین مناطق کشت پسته ایران می‌باشد. از رفسنجان در متون تاریخی با اسامی مختلفی نام برده شده است. که همه نام‌گذاری‎ها در ارتباط با ذخایر زیرزمینی آن صورت گرفته است. رفسنگان از دو کلمه رفسنگ و کان به معنی معدن مس بوده است که به رفسنجان تبدیل شده است.

برای صرف ناهار رستوران سنتی سیمرغ که دکوراسیون خاص خودش داشت انتخاب کردیم بعد از ناهار استراحت کوتاهی داشتیم و به مسیر ادامه دادیم.

تا شهر کرمان حدودا ۲۹۰ کیلومتر مسیر ادامه دادیم و چون توقفگاه بعدی ما شهر بم بود از کمربندی کرمان خارج شدیم و مسیر ۱۹۰ کیلومتر دیگه به سمت شهر بم ادامه دادیم البته در مسیر برای استراحت توقف کوتاه داشتیم.

حدودا ساعت ۲۰ بود که رسیدیم شهر بم یک استراحتگاه پیدا کردیم بساط شام آماده کردیم بعد از صرف شام چون صبح زود قرار بود حرکت کنیم سعی کردیم زودتر استراحت کنیم. صبح که بیدار شدم پنچره که باز کردم اطرافم پر بود از نخل خرما، به گفته مدیر هتل آپارتمان، بم یکی از شهرهای تاریخی ایران و استان کرمان است طوری که اگر بخواهند به یک جهانگرد دو سه عکس تاریخی از ایران نشان دهند حتما یکی از آنها ارگ بم است.(ارگ بم بزرگترین بنای خشتی جهان است که از لحاظ عظمت و زیبایی با دیوار چین مقایسه می شود). این شهر به لحاظ تاریخی و محصولات کشاورزی (به‌ویژه خرما) معروفیت جهانی دارد. شهر قدیم بم به دروازه شرق ایران شهرت داشته‌است.

وقت تلف نکردیم صبحانه خوردیم و برای دیدن بزرگترین بنای خشتی جهان حرکت کردیم ارگ بم به علت زلزله سال ۱۳۸۲ آسیب زیادی دیده بود متاسفانه این مجموعه تاریخی تقریبا به‌طور کامل نابود شد و ۸۰ درصد سازه آن از بین رفت اما خوشبختانه به دلیل اینکه این بنا در فهرست میراث جهانی ثبت شده بود، با همت و تلاش کارشناسان ایرانی و خارجی از فرانسه، ایتالیا و ژاپن بازسازی شد و بازدید مردم از این دژ مستحکم در سال ۱۳۹۶ دوباره آغاز شد. در کل ارگ بم انقدر زیبا و حیرت انگیز بود که تا ساعت ۱۲ درحال دور زدن در ارگ بودیم.با اینکه بازدید از ارگ یک مقدار زمان‌بر شد اما ارزشش را داشت.

از شهر بم خارج شدیم و به مسیر ادامه دادیم از روستای نرماشیر و محمدآباد که گذشتیم همه چیز تغییر کرد دیگه نه خبری از روستا و استراحتگاه کنار خیابان بود نه خبری از مامور کنترل ترافیک و دوربین کنترل سرعت حتی پمپ بنزین توی مسیر نبود فقط نزدیک بزمان یه پیرمرد با چندتا دبه کنار جاده بنزین می‌فروخت فقط بیابان بود شتر و انگشت شمار خودرو توی جاده که هر ازگاهی یک خودرو بدون پلاک معروف به شوتی باسرعت سرسام‌آور از کنارمون رد میشدند. حدودا با طی کردن مسافت ۱۸۰ کیلومتر به بزمان رسیدم چون بنزین نداشتیم مجبور شدیم توی صف طولانی پمپ بنزین بزمان برای بنزین زدن زمان از دست بدهیم.

تا چابهار حدودا ۳۹۰ کیلومتر باقی مانده بود و چون بخاطر امنیت بیشتر بهتر این بود که مسیر روز طی کنیم بعد از یک استراحت کوتاه حرکت کردیم توی مسر تا شهرستان ایرانشر روستایی ندیدم و بدلیل امنیت پایین شهرستان ایرانشهر از کمربندی این شهر عبور کردیم در ادامه مسیر، جاده خیلی بهتر شد و روستاهای کنار جاده ای بیشتر شد از نیک‌شهر که گذشتیم فقط ۱۴۰ کیلومتر تا چابهار فاصله داشتیم.

شنبه ۱۰ فروردین ساعت ۱۹ بود که به چابهار رسیدیم برای پیدا کردن استراحتگاه یک دوری توی شهر زدیم اما جای مناسبی پیدا نکردیم خودمون خسته نکردیم و رفتیم شام خوردیم و برای استراحت و بازی سوگندخانم وارد پارک شدیم چون هوا خیلی خوب بود شب همونجا استراحت کردیم اول صبح بعد از میل صبحانه برای پیدا کردن استراحتگاه حرکت کردیم و خشبختانه یک خانه مناسب در خیابان امام خمینی برای چهارشب اجاره کردیم.

وقت تلف نکردیم و بعد از جابجایی وسایل، برای بازدید مجتمع تجاری‌ معروف چابهار از خونه زدیم بیرون منطقه آزاد چابهار تعداد زیادی مجتمع تجاری داره از جمله مجتمع تجاری صالحیار، تیس، فردوس، ابریشم، پردیس، صدف، دریا و رامسل که همه کنار هم قرار گرفتند اما بنظر من بازدید از همه این مجتمع‌ها زمان زیادی از شما می‌گیره اشتباهی که ما انجام دادیم بهتره برای خرید وقت خودتون از دست ندهید و به جاذبه‌های گردشگری بندر همیشه بهار سربزنید. و البته اینو بگم با تجربه‌ای که در خرید از این مجتمع‌ها کسب کردم قیمت‌های صالحیار برای خرید مناسب‌تر بود.

چابهار یکی از مهمترین شهرهای بندری ایران است که از نظر اقتصادی و گردشگری بسیار مورد توجه مردم قرار دارد. این شهر در جنوب شرقی سیستان و بلوچستان واقع شده و تنها بندر اقیانوسی ایران است که در کرانه‌ی دریای مکران و اقیانوس هند قرار دارد. به دلیل جاذبه های بی نظیری که در این شهر بندری وجود دارد به آن لقب «بهشت» جنوب ایران داده شده و قطعا از سفر به آن رضایت کامل را خواهید داشت. از لحاظ آب و هوایی این شهر دارای شرایط بهاری و معتدلی است و به همین دلیل به آن لقب «چابهار» یا «چهاربهار» داده شده است.

بندرگواتر، جنگل حرا، بندربریس، سواحل مکران، تالاب صورتی رنگ لیپار، و کوه‌های مریخی از جاهای دیدنی چابهار که واقعا ارزش دیدن داره البته چابهار جاهای دیدنی زیادی داره از جمله منطقه حفاظت شده گاندو، گورستان جن، درخت مکرزن، غارهای بان‌مسیتی، مسجد جامع دزک و مسجد تیس که ما وقت نداشتیم و نتونستیم از همه‌جای چابهار دیدن کنیم.

سیزدهم فروردین از راه رسید و مراسم سیزده بدر رفتیم مجتمع تفریحی مکران که ساحل خیلی زیبا و دریای بدون موج داشت روز سیزده‌بدر خیلی خیلی خوش گذشت شنا، قایق سواری و شن‌بازی توی ساحل دریای عمان واقعا خیلی خوب بود.

برای شب نیز رفتیم ساحل تیس که شهر بازی داشت و خوراک سوگندخانم بود بعد از کلی بازی توی شهربازی اومدیم کنار ساحل و شام کنار دریا خوردیم و بعد شام کنار ساحل گوش ماهی جمع کردیم.

صبح ۱۳۹۸/۰۱/۱۴ به مقصد تهران حرکت کردیم چه در مسیر رفت و چه در مسیر برگشت به مقصد فکر نمیکردیم و تا می‌توانستیم از مسیر لذت می‌بردیم.

یک جمله زیبا از هنری میلر خونده بودم که گفته بود:

مقصد نهائی در سفر رسیدن مکانی خاص نیست، بلکه سفر راهی برای لذت بردن از مسیر محسوب می شود.

در مسیر برگشت ساعت ۱۹ به شهر کرمان رسیدیم و برای استراحت در شهر توقف کردیم صبح در شهر چند دوری زدیم شهر کرمان به دلیل اهمیتی که در ایران داشته در برهه‌هایی از زمان به عنوان پایتخت ایران بوده‌ است. به دلیل وسعت شهری زیاد و گستردگی شهر کرمان، این شهر جزو کلان‌شهرهای ایران جای گرفته است که جازبه‌های گردشگری زیادی برای بازدید دارد.

از شهر کرمان خارج شدیم و به مسیر خودمون ادامه دادیم تا شهر کاشان ترافیک نداشتیم و مسیر خوب بود اما کاشان به بعد تا تهران ترافیک سنگین اما روان بود.

حدودا ساعت ۲۳ سفر به پایان رسید و به مقصد رسیدم سفری که خیلی خوش گذشت و خاطره خوب و خوشی ثبت کرد.

(اینم یک کیلیپ کوتاه از مسافرت چابهار)

ممکن است در آغاز سفر شما حرفی برای گفتن نداشته باشید، اما سفر در پایان از شما یک نویسنده می سازد. (محمد بن بطوطه)

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *